افراد ایرانی بزرگ

گوگل در آمد مولتی ملیاردیش رو مدیون نژاد زبده، و زبر و زرنگ ایرانی هاست، تا بهار 1999، گوگلی‌ها 11 نفر شده بودند و داشتند برای مدیر فروش و توسعه شرکت‌شان

 دنبال آدم می‌گشتند. امید سال چهارم حضورش در نت اسکیپ را می‌گذراند که از این مصاحبه شغلی با خبر شد و به امید یک دنیای جدیدتر، از نت اسکیپ بر سر میز مصاحبه گوگل آمد.

http://s1.picofile.com/file/6322027162/omid_kordestani.jpg

گوگل در آمد مولتی ملیاردیش رو مدیون نژاد زبده، و زبر و زرنگ ایرانی هاست، تا بهار 1999، گوگلی‌ها 11 نفر شده بودند و داشتند برای مدیر فروش و توسعه شرکت‌شان

 دنبال آدم می‌گشتند. امید سال چهارم حضورش در نت اسکیپ را می‌گذراند که از این مصاحبه شغلی با خبر شد و به امید یک دنیای جدیدتر، از نت اسکیپ بر سر میز مصاحبه گوگل آمد.

http://s1.picofile.com/file/6322027162/omid_kordestani.jpg


گوگل انگار نقطه عطفی در زندگی امید بود. تا بهار 1999، گوگلی‌ها 11 نفر شده بودند و داشتند برای مدیر فروش و توسعه شرکت‌شان دنبال آدم می‌گشتند. امید سال چهارم حضورش در نت اسکیپ را می‌گذراند که از این مصاحبه شغلی با خبر شد و به امید یک دنیای جدیدتر، از نت اسکیپ بر سر میز مصاحبه گوگل آمد. میز مصاحبه، یک میز پینگ‌پنگ در یک اتاق کنفرانس بود که سرگئی برین در یک طرف آن نشسته بود و تند تند سؤال می‌پرسید و امید راحت و روان پاسخ می‌داد؛ امید در مورد آن روزها می‌گوید: «دنبال چیز بزرگی نبودم، من فقط عاشق خلق کردن بودم و حتی خلق چیزهای کوچک هم راضی و خوشحالم می‎کرد ولی آنها به چشم یک پدید آورنده تکنولوژی به من نگاه می‎کردند به خاطر همین هم خیلی تحویلم می‎گرفتند.» 

مدتی از سؤال و جواب‎ها که گذشت، سرگئی اعتراف کرد که در انجام مصاحبه با یک آدم همه‌فن‌حریف، ناتوان است و تمامی پرسنل 11 نفره‌اش را که همگی مهندس بودند بر سر میز آورد و خواست که آنها هم هر سؤالی که به ذهنشان می‎رسد بپرسند. مصاحبه تا پنج ساعت طول کشید و کم‌کم به صحبت‎های دوستانه رسید آن‌قدر که در پایان امید، همگی را به صرف شام در رستورانی برد و در آنجا به استخدام گوگل درآمد؛ «به نظرم رسید سرگئی و لری اعتمادبه‌نفس، عزم و اراده و ایده‎های بلندپروازانه بسیاری دارند و حتی اگر به جای اینترنت، بخواهند تجارت لحاف‌فروشی هم باز کنند باز هم موفق می‎شوند!» 
شاید به خاطر این مصاحبه بود که امید هر وقت می‌خواهد در گوگل کسی را استخدام کند یک نوع airport test از او می‌گیرد که منظورش از این تست این است که  اگر من و این شخص در یک فرودگاه مجبور به توقف چند ساعته باهم باشیم، من می‎توانم از این چند ساعت عمرم لذت ببرم یا نه؟ ما می‎توانیم صحبت‎های روشنفکرانه و خوبی با هم داشته باشیم یا نه؟

نت اسکیپ

زمانی که سرگئی برین و لری پیج (موسسان گوگل) در استنفورد باهم آشنا شدند، امید داشت در نت اسکیپ برای خودش خوش می‌گذراند. آن موقع امید یک موقعیت کاری خیلی خوب داشت. معاون رئیس فروش و توسعه تجارى شرکت Netscape که یکی از غول‌های کامپیوتری‌ آمریکا بود و با استعداد و تلاشی که داشت باعث شده بود درآمد این شرکت فقط از راه وب‌سایتش، ظرف 18 ماه، از مبلغ سالانه 88 میلیون دلار به بیش از 200 میلیون دلار افزایش پیدا کند. 
وقتی سرگئی و لری داشتند روی پروژه دکترایشان کار می‌کردند و سعی می‌کردند که یک موتور جست‌وجوی کارا بسازند، امید داشت با مشتریان بزرگی مثلCitibank، AOL، Amazon، Intuit، Travelocity، Intel، @Home،  eBay و Excite سروکله می‎زد. وقتی در  1998موتور اولیه گوگل ساخته و رونمایی شد، امید سومین سال حضورش در نت اسکیپ را می‌گذراند و مسؤول فروش OEM (قطعات اصلی) بود. بعدها که کردستانی آدم همه‌فن‌حریف گوگل شد، مایک هومر، صاحبکارش در NetScape،  می‌گفت کار و آموزش سخت در NetScape به موفقیت کردستانی در گوگل کمک کرده است.

اگر می خواهید بدانید که امید چه کودکی سختی را پشت سر گذاشته و در دانشگاه، تا چه مقطعی و چه رشته ای ادامه تحصیل داده است، شماره آبان ماه «دیجیتال» دانستنیها را بخوانید.

چرا گوگل پولدار شد


ورود امید به گوگل باعث یک تحول بزرگ برای این شرکت شد. وقتی کردستانی وارد شرکت گوگل شد، گوگل هیچ درآمدی نداشت و تنها دارایی‌اش این بود که مراجعه‌کننده زیادی داشت؛ یعنی به نسبت توسعه اینترنت در آن زمان، تعداد زیادی برای جست‌وجو به سایت رجوع می‌کردند. 

یکی از اولین کارهایی که امید برای درآمدزایی گوگل انجام داد این بود که از این ترافیک استفاده کرد؛ یعنی افراد را متقاعد کرد که وقتی آنها روزانه چند بار در گوگل سرچ می‎کنند تا نیازمندی‎هایشان را پیدا کنند،  اگر در کنار لینک نتایج، یک مغازه مرتبط با موضوع سرچ، یک محصول مشابه یا... معرفی شود آنها برای تهیه محصول مورد نظرشان سراغ آن لینک هم خواهند رفت؛ یعنی مثلا اگر یک نفر در گوگل کلمه «گل» را سرچ کند و در کنار میلیون‎ها صفحه‌ای که برای نتیجه پیدا می‌شود، در جایی جداگانه (سمت راست صفحه) نام چند مغازه گل فروشی با آدرس و شماره و... ببیند امکانش زیاد است که برود و از این مغازه‎ها خرید کند. 

با این فکر، کردستانی شروع کرد به آگهی گرفتن از کاربران سایت و آگهی‌های تکی و کوچکی که یکی‌یکی با کردیت کارت‎های کوچک به گوگل پرداخت می‎شدند و توانست این مبلغ را به میلیون‎ها دلار برساند. 
سایر فعالیت های کردستانی در گوگل هم در این گزارش مورد اشاره قرار گرفته است که در نسخه کامل، در دسترس مخاطبان است. از جمله اینکه : 

امید به‌تدریج همکاران سابقش در NetScape را هم به همکاری در گوگل دعوت کرد و با صاحبان آگهی‌های NetScape هم تماس گرفت و به آنها گفت که آگهی‌دادن در گوگل را تجربه کنند و به این طریق روز به روز به مشتریان سایت اضافه شد. امید کردستانی تئوری حراج - auction theory - و تمرکز بر نیازهای مشخص هر صاحب آگهی را - مثلا یک لوله‌کش ساده تا بزرگ‌ترین آگهی‌دهندگان بین‌المللی- به گوگل تزریق کرد. اگر خیلی‌ها سرگئی برین و لری پیج را بنیانگذاران گوگل بدانند باید امید کردستانی را بنیانگذار مالی-بیزینسی business founder گوگل بدانیم. 

کردستانی امروز در دنیای میلیارد دلاری رقابت تبلیغات تلویزیونی، نه‌تنها با صاحبان کوچک آگهی، بلکه با انواع آژانس‌های بازاریابی/ تبلیغاتی که برای مشتریان خود حسابی چانه می‌زنند هم قرارداد می‌نویسد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد